۱۳۹۵ آبان ۳۰, یکشنبه

حرام کردن دوچرخه سواری زنان بزرگترین توهین به مردان - مصاحبه تلویزیون رهایی زن با شراره رضایی




از ابعاد کنترل و سرکوب حکومتی این فتوا که بگذریم آنچه از پرده حجاب اسلامی بیرون میافتد همانا بی اراده تلقی کردن مردان آن جامعه است. مردانی که به تعبیر مراجع تقلید با دوچرخه سواری زنان محجبه در کشورشان آنچنان از خود بیخود میشوند که نظم جامعه برهم میخورد.
چگونه استکه در کشورهائی چون دانمارک و هلند که زنان بدون پوشش اسلامی در کنار مردان و در ملا عام دوچرخه سواری میکنند و نظم جامعه اشان برهم نمیخورد. آقایان، نظم اجتماعی شما کهنه و پوسیده است که با ابراز وجود اجتماعی زنان فرو میپاشد. در برنامه امشب با شراره رضائی فعال حقوق زنان و مدیر مسئول ماهنامه رهائی زن در اینباره به گفتگو مینشینیم.
شراره رضائی به برنامه رهائی زن خوش آمدید .
مینو همتی: اولین سوالی که  مطرح میشود اینست که مردان آن جامعه تا کی میتوانند توهین علمای اسلام را به اراده و فهم و شعورشان تحمل کنند؟
شراره رضائی: اجازه بدید برای بینندگان عزیز یه توضیحی بدم که جریان از چه قرار بوده. از سوی شهرداری مریوان کردستان، برای کاهش آلودگی هوا اعلام روزسه شنبه های پاک بدون خودرو اعلام شد. زنان و دختران جوان و مردان از این روز استقبال کردند و با دوچرخه به خیابان ها آمدند. بعد از آن امام جمعه ی مریوان گفت باید جلوی دوچرخه سواری زنان گرفته بشه که بعد از این اظهارات، پلیس مانع دوچرخه سواری زنان شد.زنان مریوان در واکنش بە اظهارات مسئولان حکومتی و اقدامات نهادهای امنیتی در مریوان مبنی بر ممانعت از دوچرخه سواری دختران و حرام دانستن آن، حدود ۱۴۰۰ تن از فعالین زنان و مدنی و افراد عادی در محکومیت ممنوعیت دوچرخه سواری زنان در فضای عمومی در مریوان بیانیەای منتشر کردند.
در قسمتی از این بیانیه آمده که« ما امضا کنندگان این بیانیه ضمن حمایت از حق دوچرخه سواری زنان در مریوان بر این باوریم که فعالیت در فضای عمومی، بر طبق رویه های قانونی، جنسیت و تبعیض جنسیتی نمی شناسد و حق هر فردی است فارغ از جنسیت و جغرافیا در چارچوبهای قانونی، فعالیت روزمره داشته باشد و نباید رویه های فراقانونی حقوق قانونی را مخدوش کنند". بعد از اعتراض زنان مریوان، زنان بوکان و قزوین هم به این کمپین پیوستند با دوچرخه به خیابان ها آمدند و به این اعتراض کردند. وقتی رژیم دید که عملا این اعتراض زنان داره در کل کشور گسترده می شه و نمی تونند جلوی دختران و زنانی که خواهان حقوق برابر بدون تبعیض جنسی هستند. اینجا بود که  دیگه خامنه ای رهبر رژیم اسلامی وارد عمل شد و فتوایی صادر کرد مبنی بر اینکه " دوچرخه‌سواری بانوان در مجامع عمومی و نیز در جایی که در معرض دید نامحرم باشد، حرام است".
 حالا در پاسخ به سوال شما باید بگم که: اول باید دید که آیا واقعا مردان این نوع محدودیت ها علیه زنان را، توهین به اراده و فهم  و شعور خودشان تلقی می کنند یا نه؟. من فکر می کنم بخشی از جامعه که مردان آزادی خواه و برابری طلب هستند حتما مخالف این نوع قوانین و تفکر های ارتجاعی هستند و در تجمعات قبلی و حتی اخیرا دیدم که در بین این معترضان زن در ممنوعیت دوچرخه سواری زنان، مردها هم حضور داشتند و همراه زنان به این قوانین عقب مانده اعتراض کردند و این نوع قوانین رو توهین به شخصیت انسانی خودش تلقی می کنند و خواهان حقوق برابر بدون تبعیض جنسی شدند. حتما این نوع قوانین شریعت هدف ش همین است که هرچه بیشتر بین زن و مرد شکاف بیاندازه و  گویا که مرد یک موجود بی اراده، بدون تفکر و کم ظرفیتی ست که با دیدن هر عمل زن، تحریک می شوند. ولی واقعیت اینکه همه مردان اینطور فکر نمی کنند و بخشی از مردان بااجرا و فتوای چنین تفکرات عقب مانده ای،  اتفاقا یک دستاویزی برای آنان می شود که برای مهارکردن و به اطاعت درآوردن زن است.
طبق تعالیم قرآن و احکام مذهبی اسلام و از نظر فلاسفه امام محمد غزالی می گوید:" زنان وسوسه گر، مخرب و مخل نظم اجتماعی اند و از این رو باید آنها را در جامعه و خانواده  کنترل کرد که مردان بتوانند به وظایف اموراجتماعی و  دینی  شون برسند".  در فرهنگ اسلامی، آزادی زن و حضورش در جامعه، فساد و هوسرانی ست. پس باید کنترل بشوند.
نباید اینو فراموش کنیم که این اتفاق برای خانم "نیلوفر اردلان" که در مسابقات فوتسال آسیایی بنام "خانم گل" لقب گرفت، همسر ایشان که اتفاقا مجری خبرهای ورزشی هم هستند مانع از خروج همسرشون به خارج از کشور برای مسابقات شد و  گفت این حقی که قانون به من می دهد و من آن را اجرا کردم. منظورم اینکه حتی اگر مردانی  آگاهانه یا ناآگاهانه درهرحال از این قوانین ارتجاعی بهره می برند علیه فشار بر زن و اینطور نیست که این قوانین ارتجاعی را همه توهین به خودشون بدانند.

مینو همتی: بفرض اگر حاج خانم خواب نما شود و در خواب از دوچرخه سواری آقایان تحریک شود، آقاشون دوچرخ سواری برای آقایان را هم حرام میکند و یا اینکه احساسات خانمها در مکتب علما گناه محسوب نمیشود؟
شراره رضائی: نه حتما این اتفاق نخواهد افتاد. بر طبق باورهای اسلامی، مردان همیشه قوی تر، محکم تر و عقلانی تر توصیف شده اند. ولی همین مردان بردگان امیال جنسی خودشون هستند و زنان دقیقا برعکس این در تفکر عقب مانده اسلامی توصیف شده که زنان آدم های غیرعقلانی، ضعیف توصیف شده اند ولی در کشش جنسی شون بر خودشون مسلط تر هستند و از اراده بیشتری برای کنترل این امیال برخوردارند.
در قرآن آمده:" زنان کشتزار شمایند و از هرکجا که می خواهید برای کشت خود وارد شوید". اساساً در اسلام برای مردان هیچ محدودیتی وجود ندارد. مرد طبق قانون شریعت می توانند تا 4 زن رو عقد کنند و تا بی نهایت صیغه کنند. زن از نگاه مذهب و دین، یک وسیله لذت جویی مرد توصیف شده و فرودستی زنان یک حکم الهی و اراده خداوند است. پس هرگز این اتفاق نمی افتند چون مردان از نگاه علمای عقب مانده دینی هرزمان که احساس کنند نیاز جنسی دارند می تونند به خواسته هاشون برسند و هر زنی را که اختیار کنند صیغه می کنند ولی  زنان محکوم هستند که یا نیازهاشون رو کنترل و سرکوب کنند و در غیراین صورت با عنوان قتل های ناموسی کشته و یا به حکم قانون بربریت شریعت سنگسار می شوند.
در کل مذاهب، فرودستی و بردگی جنسی در برابر مردان را یک اراده الهی  و ابدی قلمداد می کنند. رسالت اسلام و مذاهب هم هدفش جدایی  انداختن بین زن و مرد هست. و هرگز چنین اتفاقی نمی افتد که این مسئله و حکم برعکس بشود.

مینو همتی:از طنز تلخ تاریخ این فتواها که بگذریم میرسیم به تغییر در توازن قوای اجتماعی کهنه پرستان و نسل جوان و مدرن که ارکان نظام را نه زیر تانک بلکه زیر دوچرخه له کرده است. بنظر شما ترس رژیم اسلامی و توسلش به حربه فتوا از چیست؟
شراره رضائی: می شود گفت رژیم هیچ وقت خواب آرام نداشته این واقعیتی هست. هیچ وقت نتوانسته آرزو و آمال ش که تحمیل برقع و پوشش کامل رو که چار می دانه برزنان تحمیل کنه و موفق نشده. . پس از اعلام حجاب اجباری خمینی در سال 57، جنش عظیم 8 مارس زنان  علیه این حکم ارتجاعی تاریخ ساز بوده و هست. این مسأله اصلا چیز جدیدی نیست، چاقو زدند، اسید پاشیدند، زنان رو محدود کردند ولی زنان نزدیک به نیم قرن هست که رژیم را به مصاف می طلبند و زنان در تمام عرصه های زندگی و اجتماعی، مبارزه کردند و تاوان دادند تا حرمت انسانی و آنچه که بعنوان یک انسان حق شون هست رو بگیرند و علیه قانون، سنت ها و اخلاقیات واپسگرایانه مبارزه کردند. و امروز هم نسل جوان ارکان نظام رو همانطور که خودتون می گید زیر دوچرخه ها له کرده و به مسخره گرفته است.
رژیم همیشه از حضور زنان ترس و واهمه داشته. حضور زنان در صحنه های اجتماعی و مشارکت در جامعه  با پس زدن به تمام ارزش های عقب مانده مذهبی تلاش کردند که  سرنوشت خودشون رو بدست خودشون بسازند و بدست بگیرند..
گسترده شدن اعتراضات زنان و ترس از گسترده شدن ابعاد اعتراض و رسانه ای ترشدن و مقاومت بیشتر، رژیم رو می ترسونه. در یک فیلم کوتاهی دختر و مادری که سوار دوچرخه هستند و پیام خودشون رواینطور بیان می کنند که ما بعد از شنیدن  فتوای خامنه ای، دوچرخه کرایه کردیم و به خیابان آمدیم تا بگیم که ما دوچرخه سواری  و ورزش را کنار نمی گذاریم و آنچه که حق ماست کنار نمی گذاریم. در تجمع اعتراضی زنان در قزوین هم  عکس جالبی توجه رو جلب می کند.  مردی مسنی داره به زنش دوچرخه سواری رو آموزش می دهد. خب مسلم که رژیم به وحشت می افتد. یعنی زنان و دختران دارند با بالاترین مقام کشوری که رهبری هست رودررو می شن و پیام می دهند که حتی فتوای تو برای ما ارزشی نداره و ما آنچه که حق ماست و علیه تبعیض و نابرابری می ایستیم و مقاومت می کنیم. 

مینو همتی:بنظر میرسد کشمکش نسل جوان آزادیخواه و برابری طلب با مقرارات اسلامی هر روزه ابعاد تازه ای بخود میگیرد، انعکاس این مبارزات در اروپا چگونه بوده است؟
شراره رضائی: در ایران همانطور که همه خبر دارند در رسانه های داخلی فتوای خامنه ای منعکس می کنند ولی دلیل اینهه ترس و وحشت رو حتما اعلام نمی کنند. اعلام نمی کنند که چه چیزی باعث واکنش خامنه ای به این امر شده ولی با این وجود دیدم که در همون کمپین زنان مریوان بیش از 1400 نفر در عرض یکی دو روز اول به این کمپین پیوستند و این نشان از ابعاد گسترده ی اعتراضات و خواست تمام زنان ومردان آزادی خواه است که به این اعمال قرون و سطایی پایان بدهید و رژیم را وارد می کند که به این خواسته های بحق جوانان باید تن بدهد. این نوع مبارزات در رسانه ها و دنیای اینترنت و مجازی ابعاد گسترده ای پیدا می کند چون یک مسأله و خواست به حق جامعه ست که با چنین سرعتی زنان در شهرهای دیگربه این کمپین پیوستند و با دوچرخه هاشون خیابان ها رو به تسخیر در آوردند و نشان دادن که مثل همیشه جوانان برای  اراجیف خامنه ای و دار دسته اش پشیزی ارزش قایل نیستند.
حتما بعد از فتوای خامنه ای مثل همیشه یکسری بگیر و ببندها شدت بیشتری پیدا می کنه ولی این طرح ارتجاعی شون هم مثل تمام آنچه که تاکنون در خیابان ها خواستن اعمال کنند از مسأله حجاب،  و یا حتی با حذف و محروم کردن  77 رشته دانشگاهی برای زنان.  ولی امسال باز شاهد بودیم که 59 درصد از قبولی های دانشگاه ها زنان بودند. با محدودیت ورزش برای زنان و با وجود واکنش های تند فسیل های امام جمعه که گفتند این افتخار نیست که زنان برند در کشورهای دیگر و لگد بزنند بلکه افتخار زن به خانه و خانه داری ست،  دیدیم که ا کیمیا علیزاده در المپیک مدال طلا را کسب کرد. تا کنون رژیم هر طرحی رو اجرا کرده زنان با تمام نیرو مخالفت خودشون رو اعلام کردند .
حتما سخت خیلی هم سخت که زنان دایما باید خودشون رو اثبات کنند و دایما مبارزه کنند ولی عزم راسخ زنان نشون داد که از بگیر و ببندهای خیابانی برای حجاب تا استخدام پلیس نامحسوس و جاسوس تاکنون نتونسته زنان رو خانه نشین کنند. عملا از زمانی که فتوای خامنه ای صادر شده نشان داده که زنان واکنش های شدیدتری نشان دادند و بیشتر از قبل دارن با این یاوه گویی ها مقابله می کنند. این مبارزات در ابعاد گسترده  در دنیا انعکاس هایی داشته و نشون داده که رژیم نتونسته که زنان رو خانه نشین کنند.  مسأله مبارزه همیشه در بستر جامعه ادامه داشته و همچنان قوی تر خواهد شد. خوشبختانه نسل جوان امروز می دانند که از زندگی چی می خواهد و حقش چی هست و به تمام قوانین زن ستیز و تبعیض آمیز پشت پا می زنند و به مبارزه اش ادامه می دهند و به این راحتی ها به این قوانین و شریعت غیرانسانی، تن نمی دهند.

مینو همتی: شراه عزیز با سپاس از اینکه نظراتت را با بینندگان ما در میان گذاردی
شراره رضائی: منم از شما و بینندگان عزیزسازمان رهایی زن متشکرم









ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره پنجاهم







۱۳۹۵ آبان ۲۸, جمعه

یادمان اعدام های دهه شصت - ندا حسینی



نیمه اول سال ۹۵ را در حالی به پایان بردیم که قلبهایمان لبریز درد و یاد اعدام شدگان پرشمار است . اعدامهای دسته جمعی و بی رحمانه که یاداورد کشتار تابستان ۶۷ خاوران بود .

علی رغم وعده های تو خالی دولت روحانی به رعایت حقوق بشر ، شاهد زندانی شدن ، احکام سنگین بی تناسب با جرم های مبهم و نسبت های ناروا ، و اجرای اعدامهای در ملا عام و دسته جمعی مخفیانه و هولناک بسیاری بودیم .

زندانیان جوانی که در دادگاههای چند دقیقه ای و بدون رعایت حقوق اولیه انسانی و بدون حضور وکیل مدافع اگاه به پرونده و اجازه دفاع با حکم قاضیانی چون صلواتی و مقیسه ای به سالیان طولانی زندان و اعدام محکوم شدند .

فعالان اهل سنت کرد که در اقدامی مشابه نسل کشی عقیدتی و قومی سال ۶۷ در حالی به پای چوبه های دار برده شدند که انها و خانواده هایشان حتی از تماس و دیدار لحظه اخر محروم شدند ، خانوادهایی که بجای در آغوش اخر گرفتن فرزندانشان دربدر نشانی از گور و جنازه های انان شدند و حتی مزار انها را به درستی در نیافتند . 

قساوت و ددمنشی در نحوه اجرای حکم اعدام انها و اطلاع رسانی ماوقع به خانواده و بازماندگان قربانیان که ابتدا به انها گفتند برای دیدار اخر بیایید و در میانه راه گفتند که برای تحویل اجساد بروید شکی دردناک چون خبر خود اعدام به انها وارد کرد و سردرگمی های بعد از ان برای یافتن جسد و مزار عزیزانشان بار دیگر نشان داد که جمهوری اسلامی همان رویه از اغاز انقلاب تا اعدامهای سال ۶۷ و بی نشانهای گورستان خاوران را ادامه می دهد و ستمکاری و قساوت را تا به حدی که در ایین شرع و قانون اساسی خود جمهوری اسلامی هم مغایر اخلاق و قانون است را چون ۳۷ سال گذشته پیشه کار خود قرار داده و دنبال می کند .

دریغا دریغ که بهترین بهترین جوانان و مردان و زنان سرزمین ما توسط دژخیمان رژیم به دام زندانها و به کام مرگ فرستاده شدند .

من به نوبه خود به تمامی هم میهنان وبازماندگان این فجایع دهشتناک تسلیت عرض می نمایم و امیدوارم به زودی شاهد برچیده شدن این سیستم مرگ و وحشت و زندان و آزار در ایران باشیم . 


یاد و راهشان گرامی و پایدار است 
ندا حسینی




ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره پنجاهم



وضعیت حقوق زنان در ایران - شراره رضایی



من خیلی فکر کردم که راجع چه بخشی از موقعیت زنان در ایران صحبت کنم. نمی تونید تصور کنید که چقدر سخت درباره جامعه ای صحبت کنی که رسماً و قانوناً سیستماتیک، زنان حقوقی ندارد.
وقتی به تاریخ آپارتاید نژادی برگردیم موقعی که سفیدها از سیاهان قانونا و رسما برتر بودند و آنها را از دیگران جدا می کردند رو بخاطربیارید .
فراموش نکنید که آن جدایی به خاطر فرهنگ نژاد پرست و راسیست و یا عقب ماندگی مردم نبود٬ هرچند فرهنگ و سنت نژاد پرستی همه جا حاکم بود. این تبعیض و این جدایی از همه مهمتر رسمی و قانونی  و دولتی بود که از آن حمایت و محافظت میکرد. دولت نژاد پرست و آپارتاید آفریقای جنوبی را می گویم. جایی نصب تابلوهای ورود سیاهان ممنوع و اتوبوس های فقط مخصوص سیاهان و محل هایی که سیاهان فقط  بخاطر رنگ شان اجازه ورود نداشتند٬ امر عادی بود. قانونی بود و پلیس از آن حفاظت می کرد. این آپارتاید نژادی  همین سال ۹۴ کاملا لغو شد.
                                                                                                                           
https://fa.wikipedia.org/wiki/آفریقای_جنوبی

حتما خیلی تأثرآوره و به نظرتون می یاد که اون دوره به تاریخ غیرمتمدنانه بشریت پیوسته. ولی جالبه که بدونید در ایران همون آپارتاید٬ البته این بار نه به خاطر رنگ که به خاطر جنسیت درمورد زنان داره در همین دنیایی که بشر ادعای متمدن بودن می کنند  در مورد زنان و دختران ایران دارد اجرا می شود. شاید فکر کنید که این کمی اغراق کردن است. ولی این یک واقعیت تلخ است . تلخ تر اینکه چون بنام مذهب، قانونا همان کار را دارند اجرا میکند٬ و به همین دلیل در انظار برخی از اروپاییان به نوعی توجیه و  بخشیده میشود.  

من در سخنرانی امروز ام٬ سعی می کنم با رجوع به فاکت ها و واقعیاتی وضیعت کلی زنان در ایران را پیش چشم شما بگذارم. اما مهتر از همه تلاش می کنم که نشان دهم که جریانی که وضع زنان در ایران را نتیجه  فرهنگ و مذهب و سنت در جامعه٬ میدانند٬ تا چه اندازه یا ناآگاه هستند٬ یا منفعتی در پنهان کردن حقایق مربوط به دلایل وضیعت زنان در ایران دارند. مسله گویا تقابل سنت و مدرنیته٬ نیست. مسیله وجود سیستم و قانون و نظامی است که سیاه بر سفید در تمام قوانین اش٬ زن شهرند درجه دو٬  و گاهی شهروند بی حقوق تعریف شده است و این قانون شریعت اسلامی و سیستم است که اتفاقا از فرهنگ و سنت مردم عقب تر است. چرا که برای اجرای آپارتاید جنسی علیه زنان٬ پلیس و زندان و جریمه و .. گذاشته اند. و تاریخا میلیون ها زن به خاطر نافرمانی از قوانین جداسازی جنسی٬ همان آپارتاید جنسی٬ دستگیر٬ شکنجه٬ کشته و سرکوب شده اند. خاطره ای را اجازه بدهید اینجا چون مربوط است٬ برایتان تعریف کنم .
در یک مراسمی که 8 مارس بود در همین المان متنی آماده کردم که در آن بیانیه ی کوتاهی در مورد وضعیت زنان بود که کلمه ی آپارتایدجنسی را بکار برده بودم. یک آلمانی که خیلی هم سابقه ی مبارزه داره تعجب کرد و پرسید پدیده آپارتاید الان خیلی وقت که لغو شده چرا این کلمه رو بکار می بری؟.
حتما برای شما هم سوال. آیا می تونید تصور کنید که یک روز چشم تون رو باز کنید و ببنید قانون  به شما که زن هستید بگوید دیگه نمی توانی دوچرخه سواری کنی، نمی توانی آواز بخوانی چون صدات برای مرد تحریک کننده ست. نمی توانی به استادیوم ورزشی برای دیدن مسابقات ورزشی بری. نمی تونی در بسیاری از رشته های دانشگاهی خصوصا مهندسی شرکت کنی چون زن هستی.
در ایران زنان، مانند سیاهان باید در قسمت عقب اتوبوس و یا قطار جدا از مردان سوار بشن ، در دانشگاه ها اگر کلاس مختلط باشه دختران در ردیف های آخر کلاس باید بشینند. شما بعنوان جنس مرد می تونی در خیابان ها  و در قانون شریعت اسلامی، هر کاری بکنی ولی خواهرت، مادرت و دوست دخترت نتونه همون کار رو انجام بده. چه حالی به شما دست میده؟ و این نه فرهنگ و رسم و مذهب مردم٬ که قانون و سیستم است و برای اجرایش پلیس و زندان و جریمه و .. عمل میکند.

در اروپا وقتی کمی آفتاب می شه همه این روز غنیمت می شمرند و با لباس های راحت و حتی لخت در میدان های شهر دراز می کشند. ایران یکی از کشورهای گرم و پر افتاب محسوب می شه و گاهی در بعضی شهرهای جنوبی تا 50 درجه هم می شود  ولی دختران باید با مانتو و روسری خودشون رو بپوشانند و به جرم بدحجابی پلیس هر روز توی خیابان ها زنان رو دستگیرمی کنند، جریمه های سنگین می شوند و حتی ماشین آنها را به همین بهانه متوقف می کنند.
 جالبه در ایران اعدام کردن جزء شرع و قانون، اجرا می شه و جان یک انسان رو در ملاء عام و جلوی چشم کودکان توی  خیابان ها در بالای دار انسانی جان می ده این جرم نیست.  در ماه های اعیاد اسلامی سر هزاران حیوان رو می برند و این عبادت و فضیلت خداوند محسوب می شه.  ولی دوچرخه سواری زنان جرم است و اخیرا به حکم رهبر رژیم ایران، دوچرخه سواری زنان حرام اعلام شده و این عمل زنان ضد اخلاقی ست و به جرم دوچرخه سواری دستگیر می شن. تاکید می کنم،  این ها فرهنگ و سنت مردم نیست! این ها قانون است و به زور اجرایش می کنند.

 در چنین جوامعی که مشکل اصلی قانون رسمی کشورش "زن" است و زنانش مورد خشونت قرار می گیرند و همه چیز برعلیه ش است٬ به همین روال وضع زن در کار و خانواده و زندگی خصوصی و شخصی و .. همه و همه اسفناک است. اما اجازه بدهید با این مقدمه برویم سراغ فاکت هایی در مورد وضع زنان در  ایران که چنین جهنمی، زنان و دختران چه وضعیتی دارند. البته من بخاطر کمی وقت و ابعاد گسترده خشونت علیه زنان در ایران، در هر مورد اشاره های کوچکی کنم.
حالا همین درها و دروازه ها رو باز میکنیم به سوی خانه و زنان خانه دار، طبق آمار 2 و نیم میلیون زنان خانه داری هستند که هیچ شغل و یا تخصصی ندارند و مسئول تأمین مخارج زندگی هستند. اینها از هیچ حمایت تأمین اجتماعی برخوردار نیستند و اکثر اینها در خیابان ها دستفروشی می کنند و یا با بچه های خردسالشان تن فروشی می کنند. البته بسیاری از این زنان، شوهردارند که یا از کار اخراج شده اند و بیکارند و یا در محیط کار دچار معلولیت های جسمی و بیماری شدند که قادر به ادامه کار نیستند و قانون کار و دولت از آنها هیچ حمایتی نمی کنند و نخستین ازدواج آنها بین سن 13 تا 18 سال است.
فاجعه است وقتی فیلمی از دختر بچه ی 9 ساله در اینترنت پخش می شه که در شهر مشهد ایران بچه اش را بدنیا آورده و همه بهش تبریک می گویند. تصورش را بکنید که دختر 9 ساله می تونه به اجبار پدر و به حکم قانون اسلام به ازدواج مردی در بیاد و آنچه که در قران آمده دلیل این امر را پاسخ به نیازهای جنسی و جلوگیری از انحرافات و از دام شیطان افتادن محفوظ بماند. طبق قانون شریعت قانون کیفری و مجازات شامل دختر 9 ساله می شه ولی همین دختر برای ازدواج اگر 40 سالش هم بشود باید با اجازه پدر و یا دادگاه ازدواج کند.
درقانون شریعت و دین اسلام، مردان زندگی زنان از "پدر، برادر، عمو و ..." کسانی که هستند که برای سرنوشت زنان تصمیم میگیرند و اونها رو تحت کنترل خودشون دارند و به اصلاح مالکان زن و دخترانشان هستند. دراسلام آمده زن، بدون اجازه شوهر حق بیرون رفتن رو نداره و شوهر اگر صلاح بداند می تونه مانع کار زن. به همین حکم مالکیت مردان زندگی زنان، قتل های ناموسی در شهرهای ایران بنا بر تعصب و مردسالاری شدت بیداد می کنه، زنانی که بدست "پدر، برادر، عمو" حتی به حکم شک و تردید اینکه زن و یا دخترانشان با کسی رابطه ی عشقی دارند کشته می شوند و زنان املاک خصوصی مردان محسوب می شوند. اینها نه غیرواقعی و نه قدیمی هست. همین الان که با شما صحبت می کنم ممکنه یک زن در ایران بخصوص در شهرهای کردستان و یا ایلام و زاهدان بدست پدر یا برادر به قتل برسه. طبق اخبار سلامت نیوز  قتل های ناموسی رتبه اول جنایت در کشور رو داره و 31 درصد قتل ها توسط بستگان و افراد درجه یک خانواده رخ می ده.طبق آمار اعلام شده در ایران تحت عنوان دفاع از ناموس در سال 1990 حدود 340 مورد با عنوان قتل های ناموسی، زنان کشته شده اند.
 بسیاری از با اصطلاح روشنفکران و حتی کشورهای غربی، اینو با نام "نسبیت فرهنگی" یا همان "فرهنگ" قبول می کنند و بر جنایت های عقب ماندگی های شریعت و دین مهر تایید می زنند. طبق  ماده 630 قانون اساسی مجازات اسلامی ایران تحت عنوان "قتل در فراش" " هرگاه مردی، زنش  را در رابطه گرفتن(ارتباط جنسی) با یک مرد غریبه دید می تونه هر دو را به قتل برساند".  و  ماده 220  معروف هست به "فرزندکشی" که پدر بعنوان مالک فرزند می تونه فرزندش را به هر بهانه ای بکشد  بدون اینکه شاکی داشته باشد . مادر در اینجا حتی حق نداره بعنوان شاکی باشه، چون مرد یا پدر صاحب و مالک تام الاختیارفرزند و است و کسی در قانون شریعت نمی تونه علیه پدر قاتل شکایت کنه و تنها به جرم اینکه نظم عمومی جامعه را برهم زده، به حکم قاضی دادگاه  بین 2 ماه تا 2 سال بنا به مصلحت قاضی میتونه زندانی بشه همین.!
زنان در ایران از ابتدایی ترین حقوق یک انسان و فرد محروم هستند و با مردان برابر نیستند در هر موردی که بخواهیم بگیم در شهادت در دادگاه، حضانت فرزند، ارثیه، دیه و .... و زن حق قاضی شدن و یا به مقام قضاوت در دادگاه را ندارد، همه اینها تأثیرات مخربی را بر تمام ابعاد زندگی زنان گذاشته و می گذارد. زنانی که در مسابقات ورزشی عنوان قهرمانی رو کسب کرده بود خانمی بنام" نیلوفر اردلان" زنی که عنوان «خانمِ گل»  در بازی های فوتبال آسیایی لقب گرفت.  برای خروج از کشور و شرکت در مسابقه ی المپیک برای گرفتن  پاسپورت و خروج از کشور نیاز به اجازه شوهر داشت که همسرش مانع از خروج ش شد و از شرکت در مسابقات المپیک باز ماند.
در حقیقیت این آپارتاید جنسی فقط به اینها ختم نمی شه و ابعاد و فجایع گسترده تری از نظر سیاست های فاشیستی، اقتصادی، حقوقی و فرهنگی بر زنان تحمیل کرده، طبق گزارش رسمی در سال تحصیلی 2012، دختران از انتخاب 77 رشته ی تحصیلی که بیشتر رشته های فنی و مهندسی، سیاسی، مدیریت های بازرگانی، زبان انگلیسی بود. محروم شدند و در سال گذشته این محرومیت به 99 رشته هم رسیده که زنان حق شرکت در آن را ندارند  و دانشگاه ها تک جنسیتی هستند و تنها مردان را می پذیرند.
نتیجه ی این محرومیت ها و محدودیت های زنان  در رقابت کاری، افزایش نیروی کار زنان  ارزان  و یا خدمات جنسی ست "تن فروشی". که جامعه از آنها سود می برد و از آنها بعنوان بردگان جنسی و جسمی استفاده می شود و بهره کشی می کنند. تبعیض و خشونت زندگی زنان کارگر را تهدید می کند. از  سهم 48 درصدی خدمات در اشتغال کشور، زنان تنها 11 درصد از این شغل ها را اشغال کرده اند.
زنان بدون هیچ حمایت و پشتوانه ی قانونی کار، به فرزندآوری تشویق می شوند و کارخانه ی کاندوم سازی در ایران را تعطیل کرده اند و کسانی که اقدام به عمل های جلوگیری از بارداری می کنند. جریمه نقدی و شلاق می خورند. حتی شما مخاطبان عزیز نمی تونند تصور کنید که با چه حکومت عقب مانده و مرتجعی ملت ایران روبرو هستند.
زنانی که بدلایل عقیدتی و مذهبی، سیاسی، فعالیت های مدنی و  یا جرم های دیگه،  سالیان سال در زندان بسر می برند زیادند. حتما اسامی بسیاری از آنها را شنیده اید از معروف ترین آنها "نرگس محمدی" ست که بدلیل دفاع ازحقوق بشر محکوم به تحمل 16 سال حبس در زندان شده است. ولی بسیاری از زنان گمنام هستند که من و شما از رنج و دردی که آنها می کشند بی خبریم چون اسم و رسمی ندارند. زنانی که فرزندانشان را در زندان ها بدنیا می آورند و بزرگ می شوند. بر اساس آخرین آمار در خرداد سال 94 ،  426 کودک در کنار مادران زندانی در زندان بسر می برند بدون اینکه مهدکودک و یا فضای بازی برای کودکان مهیا شده باشه. کودکانی که وقتی چشم باز می کنند فقط میله های سرد زندان رو می بینند و در همانجا بزرگ می شن و با غم و یا مرگ و اعدام هرکدام از این زنان و یا مادرشان، این کودکان هم گویا اعدام شده اند و بسیاری از این کودکان هرگز طمع آزادی بیرون از زندان را درک و یا تجربه نمی کنند و کسی رو در خارج از زندان ندارند و در همانجا برای همیشه ماندگار می شوند.
با تمام این محدودیت ها، زنان ایران خودشون رو تا حد زیادی به رژیم و حاکمیت تحمیل کردند، امسال  با تمام محدودیت ها، طبق اخبار سازمان سنجش آموزش کشور در سال جدیدتحصیلی،  57 درصد از دانشگاه ها رو زنان تسخیر کرده اند. زنان مریوان و قزوین و چند شهر دیگر بعد از فتوای خامنه ای که دوچرخه سواری را حرام اعلام کرد.  با دوچرخه ها و با شعارهایی در دستشان که "دوچرخه سواری حق من است" به خیابان ها آمدند اگرچه دستگیر شدند و دوچرخه های آنها توقیف شد. اما می خوام بگم با تمام تبعیض ها و نابرابری ها زنان در مقابل رژیم سرخم نکردند و در واقع مبارزات در دل بستر جامعه ایران جاری ست.
زنان دارند بابت  این قوانین ضد انسانی و ضدحقوق بشری را با تمام گوشت و پوست و روانشان، تاوان سنگینی  پرداخت می کنند. از اعدام، شکنجه، تجاوز در زندان ها، زندان های طولانی ، سنگسارو همه را متحمل شده اند. اگرچه این مبارزات زنان بسیار ارزشمنده که در مقابل رژیم سرتعظیم فرودنیاورند و به آنچه که حکومت می خواست در موردحجاب اجباری که سرتاپا سیاه و چادر بر آنها تحمیل کنه و زنان را هر روز با تنگ تر کردن حلقه های قوانین عقب مانده قانون شریعت و اسلام خانه نشین کنه ولی موفق نشده اند. و این از سر لطف و محبت رژیم اسلامی ایران نیست آنها بدترین قوانین قرون وسطایی تبعیض و نابربری، قتل های ناموسی، اسیدپاشی و چاقو زدن به صورت و بدن زنان رو انجام دادند ولی جامعه و زنان و مردان آزادی خواه جلوتر از رژیم فکر می کنند و عمل می کنند.
 ولی مسئله اینجاست که زنان، تا کی باید تاوان عقب ماندگی و تفکر ارتجاعی حکومت را بپردازند. این سوالی که تمام کشورهای غربی و اروپایی و حقوق بشر دنیا خودشون را به ندیدن و نفهمیدن و نشنیدن زدند. برای رئیس جمهور جنایتکار ایران "روحانی" که دستش به خون هزاران نفر آغشته است و طی 15 سال اخیر رکوردار اعدام ها در ایران بوده فرش قرمز پهن می کنند. اگر در اروپا تنها یک نفر اعدام بشه و به گوش تان برسه که اعدام شده حتما شوک بزرگی بهتون وارد می شه و مشمئز کننده ست. ولی وقتی پای روابط خارجه بین کشورها و سودآوری بین المللی مطرح می شود همین اروپای متمدن چشم بروی همه جنایت های جنایتکاران رژیم ایران می بنده و با آغوش باز، زنان سران کشورش با  روسری و لباس های بلندی و گشاد به دیدار این جانیان می فرستند و حتی در ایتالیا روی مجسمه های لخت، پارچه می کشند که مبادا خدشه ای در روابط اقتصادی بین کشورها وارد بشود. 
 زنان ایران و مردم ایران دارن تاوان همین ها رو در خیابان ها می دن بخاطر رعایت نکردن حجاب بر صورتشون اسید می پاشند، چاقو می زنند و به زندان می روند.  
نه اینکه قراره اروپایی ها، مردم  و زنان ایران رو نجات بدهند نه این نظر من نیست. ولی حتی در دنیای متمدن اروپایی که  حقوق بشر آن را شعار می دهد. جنایتکاران را باید در هر نوع روابط خارجه تحریم کرد نه مردم کشور را. و جمهوری اسلامی را بخاطر جنایت علیه بشریت و اعدام ها و تبعیض جنسی و نابرابری ها پای محاکمه کشیدو مورد محاکمه دنیا قرار بگیرد.
در ایران یک سیستم و نظام آپارتاید جنسی برقرار است. این را امروز خود صاحب منصب های جامعه ناچاراند که به آن اعتراف کنند. به همین دلیل باید قبول کرد که در ایران زن بودن جرم است و یک جرم سیاسی است. و هر زن فراری از کشورهای ایران و کشورهای مثل افغانستان و پاکستان که بنا بر جنسیتش که سیستماتیک مورد خشونت قرار می گیرند، هم چون هر همجنس گرا و ترانس جندرها  فقط به خاطر جنیست اش و به جرم زن بودن،  باید بی قید و شرط در کشورها مورد قبول پذیرش پناهندگی بشوند و تحت حمایت قرار بگیرند. 








ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره پنجاهم






سرکوب دائم مدافعان حقوق بشردرایران - سحرباباسلجی


نرگس محمدی، سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر و فعال حقوق بشر به ۱۶ سال حبس برای سه اتهام محکوم شده است. او به اتهام عضویت در گروه «لگام، کارزار لغو گام به گام اعدام» به ۱۰ سال حبس، به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به پنج سال حبس و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس محکوم شد. با توجه به ماده ۱۳۴ قانون مجازات جدید اسلامی که زندانی به بیشترین مجازات حکمش محکوم می شود، حکم خانم محمدی ۱۰ سال زندان است، با این حال همه چیز منوط به رای دادگاه تجدید نظر است.
نرگس محمدی پیش از این در مهرماه ۱۳۹۰ از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به سه اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر و تبلیغ علیه نظام به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد که این رای در دادگاه تجدید نظر به شش سال حبس تغییر یافت. او به دلیل شدت بیماری مغز و اعصاب در خرداد ماه سال ۱۳۹۲ از زندان زنجان به بیمارستان منتقل شد و پس از آن به دلیل شرایط جسمی که قادر به تحمل زندان نبود با قرار وثیقه ۶۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. او از تاریخ ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ برای اجرای مجدد حکم شش سال حبسش به زندان رفت و از زمان بازداشت تا به حال تنها یک بار اجازه گفت‌وگوی تلفنی با کودکان خردسالش را داشته است.
حکم ۱۶ سال حبس برای خانم نرگس محمدی  یک حمله همه‌جانبه به مدافعان حقوق‌بشر در ایران است.
حکم نرگس محمدی یکی دیگر از نمونه‌های دلسرد کننده‌ استفاده رژیم ایران از اتهامات مبهم امنیت ملی برای سرکوب فعالیت مسالمت‌آمیز آزادی بیان است. شکی نیست نرگس محمدی به‌دلیل تعهد مسرانه به ارزش‌های حقوق‌بشری به ناحق مجازات شده‌است. مقامهای رژیم ایران خط‌ مشی بی‌رحمانه خود برای ساکت ساختن مدافعان حقوق‌بشر و ارعاب منتقدان بالقوه را روشن ساخته‌اند.
درپایان جمهوری اسلامی ازسیستم قضایی به‌عنوان یک ابزار برای سرکوب استفاده می‌کند




ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره پنجاهم






۱۳۹۵ آبان ۲۳, یکشنبه

من آتنا دائمی از داخل ایران با شما صحبت میکنم


خطابم به آنهاییست که میگویند مسئله حجاب مربوط به خارج نشینان است... 
کسی که خود خارج نشین بود و برای دولت تدبیر و امید در انگلستان تبلیغ میکرد، به ایران آمد و با لباس و حجاب بنفش رای داد، به ورزشگاه رفت و برای ورود زنان به ورزشگاه تجمع کرد و بازداشت شد ، خارج نشینان به او کمک کردند تا آزاد شد و پرونده ش بسته شد 
حالا میگوید که مسئله حجاب مربوط به خارج نشینان است و زنان داخل ایران دغدغه حجاب ندارند. 
به عنوان یک زن در ایران این دغدغه را دارم هرگز همچو تو بدون ترس از گشت ارشاد طعم آزادی را نچشیدم ، هرگز مثل تو باد را لای موهایم احساس نکردم کسی بودم که قاضی به من گفت مخالفت تو با حجاب اجباری مخالفت با حکم صریح قرآن است و تو توهین به مقدسات کردی حکمت اعدام است. 
کسی هستم که مدتی پیش مطلبی با عکس بدون شالم منتشر کردم فورا سپاه برایم پیغام داد که کشف حجاب کردی منتظر عواقبش باش و منتظرم... 
در زندان بودم مرا به دفتر بند نسوان اوین خواستند گفتند حفاظت زندان گفته اند تو بدحجابی یا حجابت را رعایت میکنی یا اجازه ملاقات به تو نمیدهیم گفتم به خاطر مخالفت با حجاب اجباری بازجویی شدم در حکم چهارده سالم تاثیر داشته و از موضع خود کوتاه نمی آیم ! 
نرگس محمدی را که میشناسی؟ کف دستش نوشت طرح حجاب و عفاف مساویست با خشونت علیه زنان ، اسید پاشی ها که یادت هست؟؟ به خاطر حجاب بود نرگس و دوستانش تجمع کردند در اعتراض به اسید پاشی ها و تعدادی از آنها بازداشت شدند، میدانی نرگس به چند سال زندان محکوم شده؟؟؟ 
خبر داری که در ایران با حدود سه میلیون زن که حجاب اجباری را رعایت نکردند برخورد شده؟؟
خبر داری که حدود چهل هزار اتومبیل توقیف شده؟؟ 
این ها آمار و ارقامیست که دولت اعلام کرده!! 
آن سه میلیون زن هم خارج نشین بودند و دغدغه حجاب نداشتند؟؟ 
کسی صحبت از تحریم ورزش ها نکرد ما خواهی نخواهی تحریم شده ایم ، فوتسال زنان در انزلی یادت هست؟؟؟ باشگاهشان تعطیل شد چون بودجه نداشتند ، والیبال زنان یادت هست؟ هیچ کس نمیدانست همچین تیمی وجود دارد و قرار است مسابقه بدهند... 
این زنان ورزشکار هستند که از سوی دولت و رسانه تحریم شده اند وگرنه نیاز نبود کسانی که عشق به دوچرخه سواری دارند عکس ها و فیلم هایشان را در فضای مجازی منتشر کنند و بگویند ما میخواهیم دوچرخه سواری کنیم! صدای دادخواهی زنان از حجاب اجباری گوش دنیا را کر کرده و تو چقدر از اوضاع مملکت خویش بی خبری که اینچنین دیگران را متهم میکنی!!! 
کاش ما هم همچو تو رسانه ای داشتیم تا صدایمان را به گوش دنیا برسانیم...!! 
من پرونده ام بسته نشد و با هفت سال حکم باید به زندان برگردم چون مستقلم ! 
فراموش نکن در هر صورت ما همه درد مشترکیم!




ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره پنجاهم



موفقیت فعالان زن در لهستان: پارلمان ممنوعیت سقط جنین را رد کرد - ندای زنان ایران

در پی اعتراضات گسترده فعالان حقوق زنان در لهستان به پیش‌نویس لایحه جدیدی که سقط جنین در این کشور را به‌شدت محدود می‌کرد، پارلمان لهستان سرانجام با اکثریت بالا این پیش‌نویس را رد کرد.
پارلمان لهستان در جلسه صبح پنج‌شنبه ۶ اکتبر / ۱۵ مهر با ۳۵۲ رأی مخالف، ۵۸ رأی موافق و ۱۸ رأی ممتنع پیش‌نویس ممنوعیت سقط جنین زنان را رد کرد.
این پیش‌نویس از طریق درخواست مردمی «توقف سقط جنین» به مجلس راه یافته بود.
۱۰۰ هزار معترض در خیابان‌ها
حزب حاکم و دست راستی «قانون و عدالت» از درخواست مردمی «توقف سقط جنین» استقبال کرده و آن را برای مشاوره به کمیته حقوقی مجلس نمایندگان (Sejm) ارسال کرده بود.
با این حال در رأی‌گیری روز پنج‌شنبه مجلس لهستان، اکثریت نمایندگان حزب حاکم نیز به پیش‌نویس ممنوعیت سقط جنین رأی منفی دادند.
در این پیش‌نویس برای زنی که نوزاد خود را سقط کند و همچنین پزشک او، تا پنج سال حبس در نظر گرفته شده بود و سقط جنین نوزاد تنها زمانی امکان‌پذیر بود که زندگی زن باردار در خطر باشد.
این طرح موج گسترده‌ای از اعتراضات فعالان حقوق زنان و نیروهای اپوزیسیون به‌همراه داشت. روز دوشنبه ۳ اکتبر / ۱۲ مهر، به‌گفته پلیس نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر در سراسر لهستان به خیابان‌ها آمدند تا علیه این پیش‌نویس اعتراض کنند.
رسانه‌های لهستان سپس گزارش دادند که یاروسلاو کاچینسکی، رهبر حزب «قانون و عدالت» خواهان رد کامل قانون ممنوعیت سقط جنین شده بود.
کلیسای کاتولیک لهستان نیز شامگاه چهارشنبه ۵ اکتبر / ۱۴ مهر در نشست عمومی خود بار دیگر خواهان حفاظت از نوزادان به‌دنیا نیامده شد. نمایندگان کلیسا با آوردن نقل قولی از پاپ ژان پل دوم، رهبر لهستانی کاتولیک‌های جهان از سال ۱۹۷۸ تا ۲۰۰۵، مبنی بر این‌که «سقط جنین عمدی» قتل محسوب می‌شود، اعلام کردند که از هر پیش‌نویسی که از آغاز شکل‌گیری زندگی تا مرگ طبیعی حفاظت کند، حمایت می‌کنند. با این حال آن‌ها مجازات زنان را رد کردند.
با رد ممنوعیت سقط جنین در پارلمان لهستان، قانون قبلی در این زمینه همچنان معتبر است که بر اساس آن تنها در سه حالت سقط جنین مجاز است: وقتی سلامتی مادر در خطر است، وقتی به زن تجاوز شده است، و وقتی که کودک معلولیت درمان‌ناپذیری داشته باشد.
بنا بر آمار فعالان حقوق زنان، در لهستان هر سال حدود ۱۰۰ هزار زن به‌شکل غیرقانونی سقط جنین می‌کنند که بیشتر آن‌ها در خارج از لهستان انجام می‌شود.
در مدت سه ماه ۶۰۰ هزار نفر درخواست مردمی «توقف سقط جنین» را امضا کردند تا بتواند وارد مجلس شود. در لهستان برای ارسال یک درخواست مردمی به مجلس جمع‌آوری ۱۰۰ هزار امضا کافی است.

درخواست «توقف سقط جنین» ضمن حفاظت از نوزاد به‌دنیا نیامده خواهان کمک‌های دولتی برای کودکان معلول و همچنین آموزش «ارزش‌های خانواده و زندگی انسان از زمان شکل‌گیری تا مرگ طبیعی» شده بود.





ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره پنجاهم


گزارشی از برگزاری آکسیون علیه فروش زنان (روسپیگری) و انسان (همراه با عکس) - شراره رضائی


دیروز شنبه 15 اکتبر 2016 آکسیونی از سوی حدود 30 موسسه و ارگان های مختلف در شهر شتوتگارت آلمان علیه تن فروشی زنان و فروش انسان ها برگزار شد.

در این آکسیون صدها تن از زنان ومردانی که لباس هایی متحدالشکلی که روی آن نوشته شده بود: "قدمی برای آزادی" همراه با در دست داشتن کاغذهایی که روی آن تصویر بارکد کالا نمایان بود و در بالا و زیر این بارکد (برکسب کالا)، دو جمله خودنمایی می کرد، " من فروشی(کالا یا جنس) نیستم، من حراج نیستم"، با لب هایی که چسب هایی سیاه برآن زده بودند در تمامی مراکز و خیابان های پر رفت و آمد و سنترم(مرکز) شهر در سکوتی مطلق که نشان از درد و رنج زنان و قربانیان تن فروشی ست، هر عابر و رهگذری را به خود جلب می کرد.

در این آکسیون شعارها و پلاکاردهایی با این عناوین در دست بود:

- قرن بیست و یکم، بردگی مدرن

- مردان واقعی، زنان را نمی خرند

- انسان ها جنس (کالا) نیستند

- روسپی گری اجباری، بردگی قرن مدرن 

این موسسه ها و کانون ها هر ساله در شهرهای مختلف آلمان آکسیونی علیه روسپی گری زنان و فروش انسان ها برگزار می کنند. سال گذشته این آکسیون در برلین و امسال در شهر شتوتگارت برگزار شد. 

در این میان بروشورهایی در بین مشتاقان و رهگذران پخش می شد که در آن آمده است: 

دلایل: استفاده برای حمل قاچاق مواد مخدر / روسپی گری و فروش اعضا بدن انسان ها

واقعیت ها: 

- در دنیا 20 تا 30 میلیون انسان قربانی می شوند و فروخته می شوند.

- سود حاصل از قاچاق بین المللی سالانه 32 میلیارد دلار تخمین زده می شود.

- بعد از قاچاق مواد مخدر قاچاق انسان، دو سوم سود آوری کسب و کار جهان است.

- بیشتر قربانیان در اروپا به فحشای اجباری وارد می شوند.

- 880 هزار قربانی فروش انسان در کل اروپا هستند که بیشترین آنها به تن فروشی وادار می شوند. 

- تقریبا نزدیک به 80% از قربانیان زن و دختران جوان هستند.

- نزدیک به 20% از قربانیان در اروپاشرقی، کودک هستند.

- آلمان یکی از اصلی ترین کشورهای مقصد اروپایی ست که در این کشور این زنان وکودکان معامله می شوند.

- 56% از این قربانیان سال 2011 در آلمان که توسط پلیس شناسایی شده اند که زیر سن 21 سال داشتند.

- فقط 1% از این قربانیان نجات پیدا می کنند و از راه خلاصی از این شرایط برایشان امکان پذیر می شود.

هدف این موسسه:

- اطلاع رسانی و علنی کردن واقعیت ها

- حمایت از قربانیان

- پایان دادن به این شرایط 




سایت 





ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره پنجاهم