۱۳۹۴ خرداد ۳۰, شنبه

نگاهی به مشکلات زندگی زنان افغان در اروپا - قسمت اول



سالها جنگ یکی از عوامل اصلی خانه نشینی زنان ، پسرفتگی فرهنگ است  مردسالاری در میان مردان جامعه ی افغانستان مروج شد برای همین اکثر زنان افغان  نه اطلاعی از حقوق انسانی خود دارند و نه دستاورد های اجتماعی و اقتصادی. به همین سبب نمیتوانند از خود در مقابل زور گویی ها و خشونت ها دفاع کنند. مردهای افغان هم با یک مشت تعصب که از پدرانشان برایشان به ارث رسیده و با  استفاده از نام دین به زن نگاهی حاکمانه دارند. البته می توان در این قسمت حکومت های استبدادی ضد زن نیز در این پدیده نقش بسزایی دارد. امروزه با اینکه در دنیا تا  حس قدرت طلبی و خود را برتر شمردن بخش عظیمی از افکار مردان افغان را تشکیل می دهد.
از زمانی که دولت کرزی به افغانستان منتقل شد و رسانه ها شروع به فعالیت کردند ، مشکلات زنان افغان چه در خانواده و چه در جامعه بازتاب زیادی پیدا کرد  و حال که ۱۴ سال از حضور دوباره ی رسانه ها پس از حدود ۳ دهه می گذرد به لطف تکنولوژی اکثر خشونت ها و مشکلات به گونه ی جهانی بازتاب می یابد . تا حدی که بعضی از حوادثی که ناشی از خشونت ها علیه  زنان است توجه دنیا را به خود جلب می کند، سازمان ها و مدافعین حقوق بشر از سراسر جهان برای محو انواع خشونت ها علیه زنان در افغانستان سرمایه گذاری می کنند. با تاسف می توان گفت آمار انواع خشونت علیه زنان در افغانستان رو به افزایش است و به نظر من یکی از دلایل افزایش این خشونت ها مهاجرت تعداد زیادی از افغان ها به کشورهای بیش از حد مذهبی و بسته مانند پاکستان است
 اما به ندرت مشکلات زنان افغان در خارج از کشور به خصوص اروپا بازتاب پیدا می کند و قابل توجه رسانه های جهانی قرار می گیرد . نگاهی می اندازیم به مشکلات زنان افغان در خارج 
۴ دهه جنگ تاکنون یکی از دلایل اصلی مهاجرت مردم افغانستان به دیگر نقاط جهان است . برای همین تعداد زیادی از افغان ها کشور را به گونه ی اجباری ترک می کنند و به اروپا پناه می آورند. زنانی که در افغانستان به دنیا آمده و ازدواج کرده اند زمانی که وارد کشورهای اروپایی می شوند  مشکلاتشان بیش از افغانستان افزایش می یابد از درگیری های سطح پوشش گرفته تا رفت و آمد به مکان درسی و کاری یکی از چالش های بزرگ اکثر زنان و دختران افغان است.زنانی که به خارج از افغانستان سفر می کنند به امید رهایی از خشونت های فیزیکی که از سوی " پدر، برادران ، شوهر و فامیل شوهر " در زندگی تجربه کرده اند این راه را می پیمایند. زمانی که زن ها وارد جامعه می شود تا زبان آن کشور را بی آموزند و یا بخواهند دستاورد های اقتصادی داشته باشند مرد به اولین نکته ی که فکر می کند هم صحبت شدن زنش با مرد های دیگر است این یکی از عذاب آور ترین فکری است که مردان می کنند و  برای اینکه زن از حق خود آگاه نشود و در جامعه رشد نکنند، از سوی مرد  سعی بر آن می شود که دوباره خانه نشین شود. به طور مثال یکی از راهکارهایی که مردان برای خانه نشینی زنان استفاده می کنند برداری های مکرر زنان است زیرا زن تا  یک سال بخاطر پرورش کودک در خانه می ماند. پوشش ، سایز، رنگ و مدل بخش دیگر از مشکلات زنان از سوی مردان است. مورد دیگر اینکه به زنان خود اجازه نمی دهند تا زنان دیگر کشور ها به خصوص کشور های اروپایی ارتباط  به همین سبب میزان افسردگی در میان زنان و دختران افغان نسبت به زنان پناهجوی دیگر کشورها بیشتر است. زنان افغان که مورد خشونت قرار می گیرند به مراکزی که می توانند کمکشان کنند مراجعه نمی کنند. در بیشتر موارد علت عدم مراجعه به این مراکز ترس است .یکی از دلایل  سکوت زنان در مقابل خشونت فرو نپاشیده شدن فامیل و یا اینکه وارد شدن ضربه های کمتر روحی به کودکان است. هنگامی که مرد های افغان به محیطی که احساس کنند حقوق زن و مرد مساویست احساس خطر می کنند و شروع به سختگیری می کنند و باری دیگر به گونه یی دیگر زنان خشونت را در جایی که به حق و حقوقشان احترام گذشته می شود تجربه می کنند.اما خود مردان زمانی که به چنین محیط هایی می رسند و آزادی هایی را احساس می کنند به گونه های مختلف به همسر خود خیانت می کنند. از دروغ گرفته تا خیانت های جنسی تعداد زیادی از زنان زمانی که متوجه چنین وضعیتی می شوند  به خاطر پیروی از فرهنگ های نادرست یعنی " حرف و نظر دیگران  راجع به مشکلاتشان" و به علت شرم و حیا سکوت می کنند . شرم و حیایی که ناشی از بی سوادی یا کم سوادی طبقه ی زنان افغانستان است. از سویی هم مساله ی جدایی یا طلاق در میان مردم افغانستان حتی در بیرون کشور تا کنون یک موضوع بسیار حساس و غیر قابل تحمل است. تاکنون هم اگر جدایی میان ۲ زوج صورت بگیرد همه زن را به چشم مقصر و ناسازگار می بینند به همین دلیل زنان سعی به سازگاری در مقابل رفتار مرد ها می کنند. به نظر من تحمل این لحاظات بسیار دردآور تر است زیرا زنان باری دیگر زندان در آزادی را تجربه می کنند.


سحر صامت

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و ششم

۱۳۹۴ خرداد ۲۸, پنجشنبه

کودکان زندان




"کودکان زندان" اغلب کودکانی هستند که در دوران حبس مادر میان سایر زنان مجرم متولد و همان‌جا بزرگ می‌شوند. "کودکان زندان" از ابتدا فقط جرم و مجرم می‌بینند. عادی‌ترین مفاهیم برای آنها بیگانه است. کودکان زندان خیابان را نمی‌شناسند. از نظر آنان پارک وجود خارجی ندارد. کنجاویشان لابه‌لای میله‌های زندان محبوس می‌ماند، سرخورده 
می‌شود، می‌میرد. در زندان حتی لیوانی برای شکستن وجود ندارد تا بچه‌ها بفهمند که شکستن چیست.  

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایسنا به گفته نصیری، مدیرعامل انجمن خیریه حمایت از زندانیان در حال حاضر بر اساس آمار سازمان زندان‌ها حدود ۴۲۶کودکبههمراه مادر در زندان زندگی می‌کنند و انتظار داریم روسای اندرزگاه‌های زنان نهایت همکاری را با مهدهای کودک داشته باشند.
وی ادامه داد: “از وظایف قانونی و ذاتی سازمان بهزیستی تاسیس مهد کودک است ما قبلا پیگیری‌هایی در این خصوص داشتیم و آن‌ها به دلیل نداشتن بودجه از این اقدام سر باز می‌زدند، اما خوشبختانه بنیاد کودک ورود خوبی به این موضوع پیدا کرد و امیدواریم کمک کنند تا مهدهای کودک در بندهای زنان زندان‌ها در کل کشور تعمیم یابد.”
مدیرعامل انجمن خیریه حمایت از زندانیان، ادامه داد: بر اساس قانون، مادر می‌تواند کودک خود را تا دو سالگی در زندان پرورش دهد اما بالاتر از دو سال بر عهده متولیان امر بخصوص سازمان بهزیستی است. باید توجه کرد که ماندن کودکان به دلیل آسیب‌هایی که در زندان وجود دارد زیبنده نیست و اگر کودک در بهترین دوران زندگی و یادگیری‌اش در زندان زندگی کند، ممکن است تصاویر نامناسبی در ذهنش نقش ببندد که قطعا تاثیر خوبی در آینده‌اش نخواهد داشت.
مطهره نژادی، معاون برنامه‌ریزی معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری با بیان اینکه زنان زندانی تاوان جرم خودرا می‌دهند و نبایدحق مادر بودن و اینکه بچه‌ها در آغوش مادر باشند را با رفتارهای قانون‌گرایانه از آن‌ها سلب کنیم، گفت: “هر کودکی حق زندگی دارد. بویژه آنکه کودکان زنان زندانی حق انتخابی برای زیستگاه کنونی‌شان نداشته‌اند و محکوم هم نیستند و همان حقی که فرزندان ما دارند باید برای آن‌ها هم ادا شود.”
از نظر کارشناسان مسائل اجتماعی موضوع کودکان زندان از این رو به عنوان مشکل مطرح می‌شود که این کودکان حساس‌ترین زمان زندگی خود یعنی سال‌های نخست را در محیطی جدا از جامعه عادی و در کنار جرم و مجرمان سپری می‌کنند. اغلب زندان‌های ایران فاقد شیرخوارگاه و مهدکودک برای این بچه‌ها است و برخلاف بسیاری از کشورها کودکان زندان به ناچار از صبح تا شب زندانی‌اند و این همان چیزی است که موجب می‌شوند بسیاری از کودکان زندان آنچنان به این محیط عادت کنند که در بزرگسالی خود به عنوان مجرم دوباره به زندان بازگردند


پریا مصیری منجی

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و ششم

۱۳۹۴ خرداد ۲۶, سه‌شنبه

صدور و پخش اعلامیه توهین آمیز علیه زنان جهت جلوگیری از حضور بانوان در ورزشگاه آزادی



با وجود اینکه تنها چند روز به موعد میزبانی ایران در بیست و ششمین دوره مسابقات لیگ جهانی والیبال در 29 خرداد ( 19 Jun ) باقی مانده است گروه انصار حزب الله با صدور و پخش اعلامیه توهین آمیز در نشریه خود (یا لثارات الحسین) علیه زنان جهت جلوگیری از حضور بانوان در ورزشگاه ها نموده است مبنی بر اینکه اگر زنان به ورزشگاه آزادی بیایند زلزله بپا میکنیم. پیش از این بنا بر گزارش روزنامه شرق معاون رئیس جمهوری (شهيندخت مولاوردی) گفته بود که صورتجلسه ورود زنان به سالن های والیبال توسط نمایندگان نیروی انتظامی، وزارت کشور و وزارت ورزش و جوانان امضا شده ولی هنوز ابلاغ نشده است و نیز روز دوشنبه 12 خرداد ماه از تایید نهایی ورود زنان به سالن های والیبال خبر داده بود. همچنین فدراسیون والیبال ایران اعلام کرده است که زنان اجازه خواهند داشت در تاریخ بیست و نهم خرداد که تاریخ مسابقه تیم های والیبال ایران و آمریکا در چهارچوب مسابقات جهانی دور برگشت لیگ جهانی والیبال است وارد سالن 12 هزار نفری آزادی شوند. در این میان گروهی از مذهبيون افراطی بنام گروه انصار حزب الله با انتشار فراخوانی خواستار "حضور خونین" برای مقابله با حضور زنان در ورزشگاه ها شدند. روزنامه ایران در شماره نوزده خرداد متن این فراخوان را که در جنوب و مرکز تهران پخش شده است را منتشر کرده است. در این فراخوان آمده است که منتظر حضور خونین امت حزب الله در 29 خرداد 94 مصادف با دوم رمضان در ورزشگاه آزادی جهت مقابله و رویارویی با حضور زنان و نهی از منکر مسئولین وزارت ارشاد هستیم. و در ادامه بصورت بسیار توهین آمیز نوشته شده که ما مردم غیور و فرزندان حضرت روح الله قبل از علنی و مجاز شدن فحشای زنان هرزه در جامعه به ویژه ورزشگاه ها با همه وجودمان 29 خرداد بپا می خیزیم. از سویی دیگر سخنگوی نیروی انتظامی سردار سعید منتظرالمهدی در نشست خبری در هجدهم خرداد تصریح کرد تاکنون هیچ ابلاغی درباره حضور بانوان در استادیوم های ورزشی اعلام نشده است. این سخن بی پشتوانه خانم معاون از طرف دولت بدون موافقت و همکاری با پلیس و نیروی انتظامی چگونه است؟ شاید تنها دروغی مصلحتی در جهت آرام کردن اعتراضات فدراسیون جهانی والیبال بود! سال گذشته فدراسیون جهانی والیبال پس از باز داشت غنچه قوامی (به دلیل تلاش برای حضور زنان جهت تماشای بازی والیبال و انتقاد شدیدش از مقامات ) خواستار برقراری حقوق زنان با مردان برای تماشای مسابقات ورزشی شده بود که بدلیل عدم این حقوق میزبانی رقابت های نوجوانان جهان در سال 2015 را از ایران گرفت و بعید نیست که در صورت تداوم محرومیت زنان ایرانی و نیز واکنش غیر انسانی عربده کشان انصار عدم میزبانی و نیز محرومیت های سخت تری در انتظار والیبال ایران باشد. مخالفت این گروه مذهبی انصار الله به مخالفت مراجع تقلید به عدم حضور زنان در مسابقات باز میگردد. که در دولت قبلی نیز این موضوع بدلیل مخالف آیات ومراجع اسلامی رد شده بود .در این زمینه آیت الله فاضل لنکرانی گفته است اسلام نگاه کردن زن به بدن مرد را حتی اگر به قصد لذت بردن هم نباشد جایز نميداند، ضمن اینکه اسلام بر عدم اختلاط زن و مرد تاکید دارد. آیت الله صافی گلپایگانی هم فتوا داده بود که حضور بانوان در ورزشگاه و تماشای مسابقات ورزشی مردان خلاف شرع است چرا که همه ففیهان نگاه کردن زن و مرد بیگانه به بدن یکدیگر را حرام میدانند.وی از دولت خواسته بود که تصمیمش را پس بگیرد تا امام زمان راضی و خرسند شود.
سالهاست که فحاشی کردن و بکار بردن کلمات رکیک به بانوان یکی از روشهایی  است که مذهبيون افراطی در قالب های مختلف نیروی انتظامی و گروهک های مختلف جهت تحقیر کردن و به انزوا کشاندن خانم ها استفاده میکنند هر چند این تفکر و طرز بیان آلوده ریشه عمقی دارد .بطور مثال هنگام آزادی حق رای برای بانوان نیز مذهبيون از جمله آیت الله خمینی گفته بود که دولت قصد دارد زنان را ورطه فساد بکشاند و  آنها از وظیفه اصليشان در خانه دور کند.
اما سالها بعد که نیاز به همیاری همه مردم داشت سیاست دوگانه خود را پیش کشید و رای دادن آنها را یک وظیفه انسانی و شرعی دانست.
در مذهب اسلام ذاتاً ویژگی زن ستیزی  نهفته است و با گذشت زمان کسانی که قصد حفاظت از این دین را دارند در قالب اولیا و مراجع اسلامی همچنان با استفاده از حربه های گوناگون از جمله فتواهای تازه و استفاده از خشونت افراد روان پریش و بیفکر سعی در حفظ قدرت خود دارند. همانطور که از صدر اسلام تاکنون   همواره ترساندن مردم چه از خدا و مذهب و چه توسط  جنگ و خشونت  راهی برای رسیدن به قدرت بوده است.


دل آرام آزمون

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و ششم

۱۳۹۴ خرداد ۲۵, دوشنبه

ورود زنان ایرانی به ورزشگاه‌ها



حضور زنان ایرانی ورزشگاههای ایران در سالهای بعد ازانقلاب ۵۷ و در راستای سیاست‌های حکومت جمهوری اسلامیمبنی بر جداسازی زن و مرد و دیدگاه های مراجع تقلید شیعه در این باره محدود شد. در سال های دهه هفتاد و هشتاد این موضوع با درخواست زنان برای دیدن بازی های ورزشی خصوصا فوتبال (که محبوبترین ورزش ایران است) جدی تر شد و فشار کنفدراسیونهای ورزشی آسیایی و جهانی برای پایان دادن به این ممنوعیت ابعاد تازه تری به این موضوع داد.
روزنامه شرق در روز دوشنبه ۱۱ خرداد به نقل ازمعاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری شهیندخت مولاوردی، اعلام کرد: «صورت‌جلسه ورود زنان به سالن‌های والیبال توسط نمایندگان نیروی انتظامی، وزارت کشور و وزارت ورزش و جوانان امضا شده و در انتظار ابلاغ وزیر ورزش و جوانان است»‌ این خبر در اخبار ساعت ۲۲ همان‌ روز نیز تأیید شد. با این حال به گفته معاون امور اجتماعی ناجا، به نقل از ایسنا تا یکشنبه ۱۷ خرداد هنوز هیچ‌گونه ابلاغیه‌ای در خصوص چگونگی حضور زنان در ورزشگاه‌ها صادر نشده‌ است.
زنان در ایران تنها می‌توانند در ورزشگاه‌هایی به‌عنوان تماشاگر حضور داشته باشند که مسابقات و ورزش‌های مربوط به زنان در آن‌ها برگزار شود.
مولاوردی وعده داده که زنان برای تماشای دور برگشت مسابقات لیگ جهانی والیبال که از ۲۹ خرداد در تهران برگزار می‌شود، «نباید مشکلی داشته باشند
مولاوردی سال گذشته هم گفته بود که حضور زنان برای تماشای مسابقات والیبال مشکلی ندارد اما زنانی که خرداد ۱۳۹۳ برای تماشای مسابقه والیبال تیم ایران مقابل ایتالیا به ورزشگاه آزادی رفته بودند، بازداشت شدند.
از میان بازداشت‌شدگان، غنچه قوامی، شهروند بریتانیایی – ایرانی‌تبار یکی از زنان خواهان ورود به ورزشگاه‌ برای تماشای بازی والیبال بود که به اتهام “تبلیغ علیه نظام” یک سال حبس محکوم شد.
نشریه «یالثارات‌الحسین» با انتشار فراخوانی تهدید به ریختن خون تماشاگران کرده است . این نشریه بنیادگرا که بازتاب دهنده افکار داعشی های نظام جمهوری اسلامی میباشد در شبکه های اجتماعی با انتشار این متن شدیداللحن و توهین آمیز زنانی را که در ورزشگاه ها حضور می یابند فاحشه و هرزه نامیده است.
در اين فراخوان آمده «ما فرزندان روح الله قبل از علنی و مجاز شدن فحشای زنان هرزه در جامعه به ويژه در ورزشگاه ها به پا خواهيم خواست".
این نشریه تندرو افزوده است که دولت روحانی تمام اهتمام خود را در زیر پا گذاشتن شرع مقدس بکار گرفته است و رسانه هایی را که از این امر حمایت می کنند فاسد نامیده است
آنها اعلام کرده‌اند که حضور زنان در ورزشگاه‌ها «بی‌حرمتی» به حکم علی خامنه‌ای و فتاوای مراجع تقلید در این زمینه است .
اردیبهشت ماه امسال نیز ارگان رسمی انصار حزب‌الله اعلام کرده بود در ۲۹ خرداد امسال در ورزشگاه آزادی«زلزله» به پا خواهد کرد
متاسفانه باز هم شاهد زن ستیزی حکومت دیکتاتور حاکم بر ایران و وعدهای دروغین دولتمردان فاسد جموری اسلامی هستیم 

غلامرضا مصیری منجی 


ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و ششم

۱۳۹۴ خرداد ۲۴, یکشنبه

فراخوان به ارگانهای حقوق بشری و مدافعان حقوق زنان برای آزادی سریع او




با سلامی دیگر به همنوعان عزیزم  در جای جای جهان که هر روز باید شاهد اذیت و آزار و به بند کشیدن زنان آزادیخواه  ایران که هیچ  گناهی ندارند و فقط بخاطر احقاق حقوق انسانی و برحق ملت مظلوم ایران مورد اهانت و اتهامهای دروغین و کذب مورد شکنجه قرار میگیرندو این بار درد و دلم در باره شیرزن ایرانی خانم نرگس محمدی عزیزمان میباشد که برای نجاتشان هر کاری از دستمان برمیآید انجام دهیم.

خانم نرگس محمدی، فعال حقوق‌بشر از روز دوشنبه 28اردیبهشت، در اعتراض به محرومیت از برخورداری از رسیدگیهای درمانی و داروهای مورد نیازش دست به اعتصاب‌غذا زده است. محرومیت از داروهایی که بنا بر تجویز پزشک به‌طور روزانه باید استفاده کند، موجب وخامت حال وی شده است. روز گذشته نوسان شدید قلب و تپش قلب وی به حدی بود که همبندانش شش بار او را به بهداری اوین بردند، اما دژخیمان هم‌چنان از تحویل دادن داروهای ضروری او خودداری می‌کنند.
نرگس محمدی در روز 15اردیبهشت به‌طور غیرقانونی و بدون ارائه هیچ‌گونه حکم قضایی توسط عوامل اطلاعاتی رژیم در خانه‌اش بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. دژخیمان هنگام ورود خانم محمدی به بند، داروهای او را گرفتند. شکنجه‌گران به‌منظور اعمال فشار بیشتر، طی دو هفته‌یی که از بازداشت وی می‌گذرد به‌رغم وخامت حالش و مراجعات مکرر وی به بهداری اوین هم‌چنان او را از رسیدگیهای درمانی مورد نیازش محروم کرده‌اند. دو سردژخیم اوین به نامهای نصیری‌پور و حمیدی او را تهدید کرده‌اند که به‌خاطر اعتراضاتی که در حمایت از وی صورت گرفته، حکم سنگینی علیه او صادر خواهند کرد.
او که مادر دو فرزند است، نخستین بار در خرداد ۸۹، بازداشت و به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» به شش سال حبس محکوم شد. اما بر اثر شکنجه و شرایط وخیم زندانهای رژیم، در دوران بازجویی دچار بیماری اعصاب و فلج عضلانی شد و به‌دنبال آن، به‌خاطر وخامت حالش با حکم «عدم تحمل کیفر» با وثیقه سنگین از زندان آزاد شد.
تجلیل از خانواده‌های زندانیان سیاسی، شرکت و سخنرانی در مراسم گرامیداشت ستار بهشتی، کارگر وبلاگ نویس که در زیر شکنجه به‌شهادت رسید، و اعتراض علیه اسیدپاشی به دختران، فعالیت برای توقف حکم اعدام، دفاع از زندانیان اقلیتهای قومی و مذهبی از جمله فعالیتهای خانم محمدی است که خشم فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران را برانگیخته و درصدد است با هرچه قطورتر کردن پرونده وی، اعمال فشار بر او را شدت بخشد.

www.aftabkaran.com/akhbar.php?id=23699

www.irannewsonline.com

.www.roozonline.com/persian/news/newsitem2/article/-8772d72a4a.html

همنوعان بشردوست و آزادیخواهم سکوت و تامل بیش از این جایز نیست
بیایید صدای مظلومیت انسانهایی را که به ناحق در زندانهای مخوف بیدادگران اسیرند به گوش تمامی مردم دنیا برسانیم
بی تفاوتی و از دور نظاره گر بودن خیانت است به خون شهیدان سالهای اخیر و زندانیانی که هر گونه شکنجه ای را برای آزادی ایران و ایرانی به جان میخرند.


مرضیه آدمی فعال حقوق بشر و مدافع حقوق زنان و مربی فرادرمانی

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و ششم

۱۳۹۴ خرداد ۲۳, شنبه

خشونت عليه زنان در ايران




خشونت علیه زنان امری پنهان است زیرا بسیاری از زنان در جوامع مختلف به دلایلی همچون مجازات سخت و عدم حمایت های قانونی از ابراز آن خودداری می كنند. خشونت علیه زنان مرز نمی شناسد، محدود به جوامع عقب مانده نیست. در همه جای دنیا زنان كم و بیش مورد انواع خشونت های جسمی، جنسی و كلامی واقع می شوند
يکی از بزرگترين و مهمترين پژوهش‌ها در باره خشونت عليه زنان در ايران، يک طرح ملی است که در سالهای آخر دوران رياست جمهوری محمد خاتمی و توسط دفتر امور اجتماعی وزارت کشور و مرکز 

مشارکت امور زنان رياست جمهوری ، اجرا شد. پژوهشی که تعدادی از برجسته‌ترين جامعه شناسان ايرانی از جمله محمود قاضی طباطبايی ، عليرضا محسنی تبريزی و هادی مرجايی مجری آن بوده اند و استادان به نام دانشگاه‌های ايران همچون شکوه نوابی‌نژاد ، نسرين مصفا ، شهلا معظمی ، شهرام رفيعی فر ، مقصود فراستخواه ، احمد رجب‌زاده و ... با آن همکاری داشته اند.
محمود قاضی طباطبايی، مجری اين طرح ملی، برای توصيف ابعاد خشونت جانگی عليه زنان در ايران، انواع مختلف آن را در هشت گروه تقسيم بندی کرده است : خشونت‌های زبانی، روانی، فيزيکی، حقوقی، جنسی، اقتصادی، فکری و آموزشی و مخاطرات.
آمارهای همين طرح ملی نشان می‌دهد که ۶۶ درصد زنان ايرانی، از اول زندگی مشترکشان تاکنون، حداقل يکبار مورد خشونت قرا گرفته‌اند. با اين حال ميزان و انواع خشونت خانگی در استان‌های مختلف ايران از تنوع و تفاوتهای زياد و معناداری برخوردار است .
خشونت خانگی می تواند همه زنان را در هر سن، نژاد و طبقه اجتماعی قربانی کند، اما طبق يافته‌های پژوهشی، اين نوع سوء ‌رفتار، با عوامل مالی و پايگاه اقتصادی افراد رابطه مستقيم دارد.
بنا به ‌گزارش سازمان بهزيستی ايران در سال ۱۳۸۴، ظرف شش ماه، هشت هزار مورد خشونت خانگی عليه زنان گزارش شده است، يعنی به‌طور متوسط روزانه حدود ۴۴ مورد خشونت به‌اطلاع مسئولان می‌رسد، درحالی که بسياری از موارد ديگر ممکن است هيچ‌ وقت به نهادهای رسمی گزارش نشود.
به گزارش هرانا، سردار سعید منتظرالمهدی در گفتگو با خبرنگار مهرخانه، در خصوص آمار خشونت خانگی در ایران گفت: براساس آمار موجود، در سال ۱۳۹۳ حدود ۱۵ هزار نفر با موضوع بدرفتاری جسمی و عاطفی به مراکز مشاوره و دوایر مددکاری اجتماعی کلانتری‌ها مراجعه کرده‌اند.
روزنامه اعتماد چند ماه پیش گزارش داد که میزان خشونت خانگی در تهران، ۱۸.۹ درصد جسمی و ۵۲.۴ درصد روانی است. همچنین در سطح کشور، در هر ۹ ثانیه یک مورد خشونت اتفاق می‌افتد.

متأسفانه در ایران  باورهای مردسالار به نوعی این خشونت را طبیعت مرد می داند و سعی می كند آن را توجیه كند و به زنان می قبولاند كه زن با لباس سفید به خانه بخت می رود و هر چه كه بر سرش آید باید با كفن سفید از آن بیرون بیاید.

شهره ملایی کنمی

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و ششم

۱۳۹۴ خرداد ۲۲, جمعه

چرا در ایران کسی بدلیل عملکرد حکومت اسلامی اعتراض نمی کند ؟!



در حال حاضر رژیم دینی ودزد پرور اسلامی علاوه برداشتن بیشترین آمار دزدی و غارت اموال مردم به یکی از حامیان اصلی و تامین کننده مخارج جنگ سوریه ؛ عراق و یمن وهر گروه شیعه اسلامی بدل شده است و این در
حالی اتفاق میافتد که خود شهروندان ایرانی بیشترین فقر و بحران اقتصادی را تحمل می کنند؛ هر روز در یک ارگان دولتی پرونده فساد مالی رو میشود وهر روزمشکلات وجرائم مربوط به نداری و فقر مردم افزونتر !
این همه تاراج وغارت اموال صورت میگیرد ومیلیارد ها تومان خرج قبر امامان و زیارتگاها میشود وفشار بر مردم ازهر طبقه ای بیشتر از روز قبل و سوال اینجاست چرا در ایران کسی جرات اعتراض ندارد ؟

اگر واقع بین باشیم این حکومت فاسد از ابتدا تا کنون فقط بر پایه سرکوب وترس وارعاب مستقر بوده وقتی به تاریخ
عمر ننگینش نگاه میکنیم همیشه دامانی رنگین از خون مخالفان خود داشته است ؛ اعدام های دهه شصت ؛سرکوب و
کشتار دانشجویان ؛ کارگران واقلیت های قومی و مذهبی‌.
وقتی پای محاسبه عملکرد وحرف از فقرمردم بمیان بیاید وحالا هر گروه و طبقه ای بخواهد از اینکه چرا سرمایه مردم ایران خرج دیگران میشود حکومت آنچنان به وحشت می افتدو با سرکوب شدید وکشتارصدای اعتراض را در
گلو خفه میکند و زهی خیال باطل که پیروز هست و ماندگار؛ اما دیر نیست روزی که خلق به ستوه آمده از فقر ونداری وفساد حاکمان بخروشد و دودمان دیکتاتور یک دست را باد بدهد و این درس تاریخ بوده به تمامی ظالمین و دیکتاتورها؛ نابود باد مناره دینی اسلامی که بر ویرانه های فقر مردم ایران بنا شده است.
روز خروش خلق ستمدیده نزدیک است ؛ به امید آزادی


شاهین کاظمی

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و ششم


۱۳۹۴ خرداد ۲۰, چهارشنبه

بررسی پیامدهای مرگ فریناز خسروانی در مهاباد



مینو همتی نظر روپاک و شادی مطیعی را در واکنش مردم مهاباد به چگونگی مرگ فریناز خسروانی جویا میشود. 
در پی مرگ فریناز خسروانی دختر جوان 26 ساله کارمند هتل تارا در شهر مهاباد و واکنش مردم شهر و مسئولین حکومتی به این تراژدی، مباحث و تفسیرهای گوناگون در رسانه های مجازی در جریان است.
در برنامه امشب ضمن ابراز تسلیت به خانواده و دوستان فریناز ، با دو دختر جوان زاده مهاباد در مورد شرایطی که منجر به این مسئله، به گفتگو می نشینیم .

شادی و روپاک عزیز به برنامه رهائی زن خوش آمدید. با شناختی که شما از شهر مهاباد و جامعه شهری زادگاهتان دارید و ارتباطات نزدیکی که با آشنایان خود در این شهر دارید، بینندگان ما را در جریان آنچه مردم شهر دارید .
روزچهارشنبه، چهاردهم  اردیبهشت 94 ، یک دختر جوان 26 ساله مهابادی به نام فریناز خسروانی که از کارمندان هتل تارا بوده ، از طبقه چهارم هتل خود را به پائین پرت کرده و کشته شد. بعد از این واقعه عصر روز پنج شنبه هفدهم اردیبهشت  تعدادی زیادی از مرنم مهاباد در اعتراض به مرگ مشکوک فریناز خسروانی و عدم پاسخگوئی مسئولین در خصوص مرگ فریناز در مقابل هتل تارا تجمع کرده وبه این هتل حمله کردند و آن را به آتش کشیدند. تجمع کنندگان اعلام کردند که فریناز خسروانی برای جلوگیری از تجاوز کارمند وابسته به اداره اطلاعات از طبقه چهارم این هتل خود را به پائین پرت کرده است . طبق گفته معترضان ،صاحب هتل تارا ، با یک اطلاعاتی به عنوان بازرس تبانی کرده بود تا در ازای صدور تاییدیه برای ثبت هتل به عنوان بازرس بتواند به کارمند هتل تجاوز کند و همین باعث می شود فریناز خسروانی ، کارمند هتل ، وقتی که در اتاق گرفتار نقشه صاحب هتل می شود، خود را از پنجره به پائین پرتاب کرده و در دم جامش را از دست داد. این تجمع با حمله نیروهای انتظامی و گارد ویژه به خشونت کشیده شد و دهها نفراز شرکت کنندگان زخمی شدند و تعداد زیادی توسط نیروهای رژیم بازداشت شدند.

خود شما جوان هستید ومی توانست این اتفاق برای شما و یا یکی از نزدیکان شما بیافتد. به نظر شما کاری که فریناز کرد بهترین تصمیم بود که یکنفر در شرایط او می توانست برای مواجه با این نوع تعرضات به زنان انجام داد؟
بله ما اهل مهاباد هستیم واین اتفاق می توانست برای یکی از نزدیکان ما یا هر کسی اتفاق بیفتد. ببینید با وضعیتی که جمهوری اسلامی بوجود آورده و همه قوانین اسلامی زن ستیز و ضد زن در جمهوری اسلامی ، امیدی به راه قانونی وجود ندارد. مردم کاملا امیدشونو از دستگاههای قضائی دولتی قطع کرده اند برای محاکمه و شناسائی مجرمین. همچنانکه در پرونده ریحانه جباری انجام دادند و ریحانه بیگناه رو اعدام کردند. این نشون می دهد که هیچ امیدی به مجازات مجرمین از طریق قانون نیست . نمونه های دیگری هم داریم . مانند حادثه اسید پاشی در اصفهان که عاملین این جنایت راست راست در خیابان راه میروند و دستگیر نشده اند .با این حال این راه درستی نیست و تصمیم درستی نیست . در این مواقع باید در مقابل این جنایات ایستادگی کرد و باید مبارزه کرد و خودکشی راه حل نیست. البته مردم باید وارد عمل شوند وبا اعتراضشون از مسئولین بخواهند که مسببین را مجازات کنند. مردم و زنان مخصوصا باید تشکلهایی را درست کنند واز این طریق مراسمهاشونو در سطح شهر اجرا بکنند. باید در این مراسم ها و تجمع ها به زنان یاد داد که مقاومت و مبارزه کنند و تسلیم شدن در برابراین جنایات، جمهوری اسلامی را هارتر می کند.

فریناز از کارکنان این هتل بوده است . تصور می کنید اگر کارکنان این هتل عضو تشکل مستقل صنفی خود بودند. تشکلی که از تک تک اعضایش در برابر تعزضات مدیریت و مراجعین حمایت می کرد، چنین تراژدی دردناکی اتفاق می افتاد؟
بله از کارمندان هتل بوده و طبعا اگر سازمان صنفی وجود داشت در حمایت از اعضایش، چنین تراژدی اتفاق نمی افتاد. چون در این میان نهاد ی نبود که پاسخگو باشه. اگر نهاد متشکل و مستقلی وجود داشته باشه که در چنین اتفاقاتی پشت اعضاشو بگیره ودر مقابل این تعرضات از تک تک اعضایش بتونه حمایت بکند، مسلما این اتفاقات به مینیمم می رسد. مثلا در کشوری که ما هستیم یعنی نروژ، همچین تشکلهایی وجود دارد که در مقابل هر تعرضی به کارمند وارد عمل می شوند. همچین نهادی نیست در ایران و چیزی که دراین میان مردم را خیلی خشمگین کرد، سخنان ضد و نقیض مسئولین قضائی کشور در رابطه با این حادثه بود که انتظار دیگری جز این ازشون نیست و بار دیگه نشون داد که هدف این رژیم فقط دروغ گفتن و فریب دادن مردم است و طفره رفتن از گفتن واقعیت . چون اگر واقعیت گفته بشه دست خودشون رو می شه .می خوام اشاره بکنم به سخنان مسئولین در مورد این حادثه  .محمد دادفر معاون سیاسی امنیتی استاندارآذربایجان غربی در اولین واکنش به این ماجرا اعلام کرد که  متهم از فریناز خواستگاری  کرده و فریناز قصد داشته از اتاق خارج شود که به دلیل سرعت زیاد در حرکت از پنجره سقوط کرده است .بعد از این اعلام کرد که طبق تحقیقات پلیس مدیر هتل به مادر این دختر جوان در مورد رابطه ادعایی اطلاع داده و دختر از ترس مادرش می خواسته از طریق بالکن به طبقه پایین تر بپرد و کشته شده است. باید اینجا اشاره کنم که با توجه به اینکه فریناز لیسانس کامپیوتر داشته و دانشگاه رفته و دختر کاملا امروزی و مستقلی بوده بعید مید ونم که از ترس مادرش جونشو به خطر بنداره و با توجه به اینکه ما دراین  شهر وبا مردمش بزرگ شدیم بعید میدونم همچین رابطه ای بین مادر و دختر در جامعه امروز وجود داشته باشه  .و آقای منتظرالمهدی معاون اجتماعی پلیس ایران اعلام کرد که یک مظنون دستگیر شده که مامور اطلاعات نیست.

به نظر شما طفره رفتن مقامات حکومتی از پیگرد قانونی مضنونین این پرونده، زمینه را برای تکرار اینوع جنایات فراهم نمی کند؟
بله حتما همینطور است . مگه سر موضوع ریحانه این طور نبود؟مقامات جمهوری اسلامی همیشه از بیان واقعیت طفره رفتند.چون می خواهند دوباره این کارهای کثیف را تکرار بکنند. سیستمشون همینه واین وضعیت تا زمانی که جمهوری اسلامی حکومت می کند و تا زمانی که احکام وحشیانه اسلام در ایران حاکم است ، ادامه خواهد داشت . مردم باید مقاومت بکنند و باید بروند دنبال تشکیل دادن تشکل های صنفی بر علیه خشونت زنان . مردم و جوانان خشمگینی که به خیابانها آمدند و اعتراض و نارضایتی خود را اعلام کردند، نشان دادند از این ظلم و نا برابری به ستوه آمده اند و خشم ونفرت خود را از این رژیم ظالم با در گیر شدن با گاردهای ویژه جمهوری اسلامی نشان دادند. خشم و نفرت زنان و مردم و جوانان مهاباد نشان می دهد که آنها دیگر نمی خواهند قربانی این رژیم باشند و می خواهند با احکام وحشیانه و مردم سلا لار و زن ستیز مبارزه کنند.

به نظر شما پاسخ دراز مدت مردم به این معضل وراههای جلوگیری از تکرار آن چه می تواند باشد؟
مردم در سایر شهرهای کردنشین مثل سنندج و سردشت و حتی در کشورهای اروپایی مانند آلمان ،سوئد، نروژ به منظور اعلام همبستگی با مردم مهاباد و حمایت از آنان و اعتراض به کشته شدن فریناز ، دختری که قربانی حاکمیت و استبداد رژیم ایران شد، دست به تجمعات اعتراضی زدند که در ایران با کنترل شدید نیروهای امنیتی رژیم همراه بود. این واکنش با کنترل شدید نیروهای امنیتی رژیم همراه بود. این واکنش پاسخ  کوتاه مدت بود . اگر به دنبال پاسخ بلند مدت باشیم . همچنان که قبلاهم اشاره کردیم باید نهادها و تشکل های مردمی که توسط خود مردم و مخصوصااز طرف خود زنان ایجاد کرن که مردم با حضور داوطلبانه خود در این نهادها و تشکل ها و فعالیت کردن میزان خود آگاهی مردم و مخصوصا زنان را بالا ببرند. خوشبختانه چنین نهادها و سازمانها در چند سال اخیر در شهرهای ایران مخصوصا کردنشین خیلی فعال شده اندو در مورد مشکلات جامعه مخصوصا مشکلات زنان از جمله قتلهای ناموسی و خودکشی زنان و کلا ظلم وستمی که قوانین خشونت بار اسلام بر زن تحمیل می کند، فعالیت مستمر دارندواین راه درست برای مبارزه با چنین فجایعی در جامعه است و راه رسیدن درست به مطالبات آگاهانه و به حق زنان در جامعه است.


با سپاس از اینکه نظراتتان را با بینندگان ما در میان گذاشتید.  

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و ششم